درخواست تخلیه ملک تجاری که توسط ارث به مالک واگذار شده است.

همه سوالاتدرخواست تخلیه ملک تجاری که توسط ارث به مالک واگذار شده است.
احسان 3 سال قبل

با سلام و احترام
پدربزرگ بنده در سال 1393 یک باب مغازه را به مادرم طی مراحل انتقال سند به عنوان ارث تقدیم می‌کند. بعبارتی هم اکنون مادر بنده دارای یک سند تک برگی (ثبت شده در اداره ثبت اسناد و املاک) است. از قضا دایی بنده قبل از انتقال سند در این مغازه به حرفه آلومینیوم‌سازی مشغول بودند. در زمان تقسیم ارث بین فرزندان پدربزرگ ایشان موافق این تقسیم بودند. از سال 1393 تاکنون ایشان مدعی هستند که مغازه را تخلیه نمی‌کند و مادر بنده به عنوان صاحب ملک هنوز موفق به اخذ کامل مغازه نشده‌اند.
در سال 1397 مادر بنده طی یک دادخواست (که با مشاوره از یک وکیل تنظیم شد) به اشتباه درخواست خلع ید و رفع تصرف عدوانی را از دادگاه خواستار می‌شوند. دادگاه در دادنامه بدوی رأی به تخلیه می‌دهد ولی در دادگاه تجدید نظر استان به دلیل آن که تصرف از نوع عدوانی نبوده، دادخواست را رد کردند و عملا هیج اتفاقی صورت نگرفت.
بعدها که مادرم از طریق دادگاه پیگیر شد، فهمیدند که دایی بنده با استفاده از یک سری دست نوشته‌هایی به دادگاه تجدید نظر اعلام کرده است که در این مغازه مستأجر است. در این دست‌نوشته مدعی شده است که قبل از سال 1376 (فانون حق کسب و پیشه) در این مغازه مستأجر بوده است. در این دست نوشته امضایی از پدربزرگ بنده وجود دارد در حالی که پدربزرگ بنده کاملا بی‌سواد هستند. همچنین پای این ادعا را برادر و همسرش به عنوان شاهد امضا کرده‌اند (از بستگاه درجه اول). بعبارتی دیگر حتی از همان سال ادعایی (قبل از 1376) نیز هیچگونه قرارداد استیجاری با پدربزرگ بنده نداشتند و مغازه به عنوان گذران زندگی به دایی بنده از طرف پدرش داده شده بود. به همین دلیل ایشان این دست نوشته را نوشتند که بگویند تحت اجاره در آنجا بودند تا حداقل موفق به اخذ کسب و پیشه شوند (همان طور که مستقیما به مادر بنده گفتند حتما باید حق کسب و پیشه را بپردازی).
چیزی که مشخص است دایی بنده با مادرم هیچگونه قرارداد استیجاری ندارند و مادرم از همان سال 1393 تاکنون راضی به نشستن ایشان در مغازه نیست و این نارضایتی را هم در شکایت مذکور دادگاه و هم در گفتگوها با دایی بنده و اعضای فامیل نشان داده است. البته پدربزرگ بنده از طرف خودش مبالغ ناچیزی را گاها به عنوان اجاره به مادرم به صورت نقدی می‌داد که هیچگونه رسیدی در این باره وجود ندارد و دایی بنده همین مقادیر را بهانه کرده و مدعی است که خودش به مادرم مبلغ اجاره می‌داده، بنابراین او مستأجر مادرم است!
لازم بذکر است که هم اکنون به مدت زیادی است که دایی بنده به حرفه دیگری (پرورش گل و گیاه) روی آورده است و عملا مغازه بسته است. ما تصمیم گرفته بودیم که مغازه را بفروشیم ولی مشتری با یک مغازه با در بسته مواجه می‌شود.
بنا بر توضیحات فوق پیشنهاد شما مشاوران عزیز در رابطه با فرآیند تخلیه به چه نحوی می‌باشد.

  • آیا می‌توان از طریق نیروی انتظامی و تنظیم شکایت مبنی بر عدم اجازه برای بازدید مشتری خرید از مغازه، از دایی شکایت کنیم و مغازه را تخلیه کنیم؟
  • آیا به حکم شورای حل اختلاف نیاز است؟
  • همان طور که گفتم ادعای ایشان مبنی بر حق کسب و پیشه به دلیل نداشتن قرارداد با پدربزرگ بنده (جعل امضای پدربزرگ) و همچنین نداشتن قرارداد استیجاری با مادرم، نادرست بوده است. با راهنمایی برخی از حقوقدانها اگر هم پای حق کسب و پیشه در میان باشد، پدربزرگ بنده مستلزم پرداخت آن است نه مادرم. به همین جهت، اول باید مغازه تخلیه شود و سپس ایشان برای اخذ حق کسب و پیشه از پدربزرگ بنده طرح دعوا کنند. درست است؟
  • اگر فرآیند دادرسی باید در دادگاه عمومی انجام شود، آیا نیاز به وکیل برای دادرسی است؟ یا با یک دادخواست، امکان اخذ حکم تخلیه میسر می‌شود؟ زیرا علاوه بر حکم تخلیه ما مصرانه خواستار پرداخت اجرت المثل این 7 سال از طرف دایی بنده هستیم که بدون اجازه در مغازه بوده است.

پیشاپیش از زمانی که اختصاص می‌دهید، سپاسگزارم.

دکمه بازگشت به بالا
تماس با وکیل(کلیک کن)